پنج شنبه, 20 ارديبهشت 1403

آینده پژوهی اسلامی، با بهره گیری صحیح از آموزه های ناب اسلامی، ظرفیت درخشش جهانی در پهنه دانش امروز را دارد.

پنجمین کرسی علمی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی با عنوان : «امکان‌پذیری و چگونگی آینده‌پژوهی اسلامی» پنجشنبه سوم شهریورماه با ارایه دکتر عبدالرحیم پدرام (عضوهیأت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی و مدیرگروه علمی آینده پژوهی طلوع مهر) و با حضور ناقدین: دکتر محسن مهاجرنیا (عضوهیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی) و دکتر عبدالمجید کرامت زاده (پژوهشگر ممتاز مرکز آینده پژوهی وزارت دفاع) و با مدیریت حسین محمودی (مدیر پژوهش موسسه آموزش عالی طلوع مهر) در موسسه آموزش عالی طلوع مهر برگزار شد.

در ابتدا مدیر نشست ضمن خوشامدگویی به حضار و بویژه سخنران و ناقدین محترم گفت: موضوع کرسی با عنوان «امکان‌پذیری و چگونگی آینده‌پژوهی اسلامی» دغدغه بسیاری از محققانی است که هم دل در گرو مطالعات آینده پژوهی دارند و هم نسبت به مبادی و مبانی آن و نسبت آن با اسلام دغدغه مند هستند که بحمدالله دکتر عبدالرحیم پدرام در اثر ارزشمندشان به این دغدغه ها پاسخی در خور داده اند. طبق روال این گونه نشست ها ابتدا ارایه دهنده ارجمند عمده مباحث شان را ظرف 30 دقیقه ارایه خواهند داد و سپس ناقدان محترم حجه الاسلام و المسلمین دکتر محسن مهاجرنیا و جناب آقای دکترعبدالمجید کرامت زاده هریک به مدت 15 دقیقه به نقد موضوع می پردازند و از آنجایی که جلسه بطور مستقیم از طریق اینستاگرام پخش می شود در خدمت بینندگان محترم نیز خواهیم بود که سوالاتشان را مطرح کنند و در پایان سخنران محترم ضمن پاسخ به نقدها و سوالات مطرح شده، به جمع بندی نهایی خواهند پرداخت.  

دکتر پدرام در ابتدا ضمن سپاس از دست اندرکاران برگزاری چنین نشست هایی گفت: قم به عنوان متولی علوم اسلامی بایستی مرکز پژوهش های آینده پژوهی باشد. من بایستی ابتدا به تعریف دو واژه مهم بپردازم: اول آنکه بدانیم آینده پژوهی چیست؟ آینده پژوهی ترجمه غلط مصطلح futures studies است که در حوزه مطالعات اجتماعی نوپدید به مقوله آینده می پردازد. موضوع محوری آن حوزه آینده است که در تمام سطوح خرد و کلان در یک مقیاس کلی درهم تنیده  بررسی می شود. پس با این تعریف می توانیم بگوییم آینده پژوهی از جزیی ترین مسایل و موضوعات گرفته تا کلی ترین و عام ترین مسایل را می تواند در بربگیرد. آینده پژوهی رشته یا اصطلاح جدیدی نیست از نظر تاریخی و تمدنی که بنگریم می توانیم آثار آینده نگری را در تمدن کهن بشری ردیابی کنیم چون بشر بطور غریزی و فطری آینده اندیش است ولی اگر منظور به عنوان یک علم خاص باشد، سابقه آن به چند دهه بیش نمی رسد. از بعد از رنسانس، سیر تحولات بشری شتاب زیادی به خود گرفت و انسان ها با پدیده تغییر رو به رو شدند که آنها را مجبور می کرد با تحولات سریع جامعه که هیچ تشابهی با دهه های قبل خود نداشت سازگار شوند و سبک زندگی خود را تغییر دهند و دانش و مهارت جدید بیاموزند تا بتوانند مسیر جدیدی را در زندگی رقم بزنند اما امروزه سیر تحولات فناوری و علم به حدی رسیده که بشر امروز به جای تغییر با شگفت زدگی روبرو می شود که در بازه زمانی کوتاهی کمتر از یکسال اتفاق می افتد و باورپذیری آن میسر نیست. ما از آینده پژوهی بهره می بریم تا در برابر شگفت زدگی خود را آماده کنیم و طرح های آینده را باور پذیرتر سازیم تا کمتر دچار غافلگیری و شگفت زدگی شویم و از طرفی امکانات و دانش لازم را برای بهره وری حداکثری فراهم آوریم. به عنوان مثال یکی از فناوری های پیشرفته که می تواند در آینده پژوهی ایفای نقش کند تکنولوژی Digital twin یا دوقلوی دیجیتال است. دوقلوی دیجیتال، در اصل یک برنامه کامپیوتری است که از داده‌های جهانِ واقعی استفاده کرده تا یک مدل شبیه‌سازی را ایجاد کند. این مدل پیش‌بینی می‌کند که چگونه یک محصول یا فرآیند عمل خواهد کرد. این برنامه‌ها می‌توانند اینترنت اشیا (انقلاب صنعتی چهارم)، هوش مصنوعی و تحلیل‌های نرم‌افزاری را ادغام کرده تا خروجی را بهبود دهند.

این آینده پژوه افزود: با تمام این تفاصیل نتیجه می گیریم که بشر امروز بایستی دانشی داشته باشد که در برابر شگفت زدگی های آینده که دارای ابهام و عدم قطعیت هستند، آماده باشد و کنترل و تغییر مطلوب را کسب کند. اما مطلب دوم آنست که آیا آینده پژوهی دانشی خنثی است؟ آینده پژوهی از نظر تئوریک دانشی سکولار است و در عمل دانشی پوزیتیویستی است. در چند دهه پیش کشورهای دارای دانش آینده پژوهی اجازه نمی دادند کشوری یا فردی غیر از خودشان که عمدتا غربی ها شناخته می شوند از این دانش بهره مند گردد و کاملا در انحصار خودشان نگه داشته بودند.

وی گفت: حال این سوال پیش می آید که آیا در برابر غربی بودن یا شرقی بودن یا حتی ایرانی بودن می توانیم آینده پژوهی داشته باشیم؟ من در پاسخ به این سوال به برشی از مقاله آقای ریچارد اسلاتر در سال 2008 که در مجله فیوچرز منتشر شده است استناد می کنم و چنین پاسخ می دهیم که بعد از چهل سال آینده پژوهی نتوانست به اهدافش بطور جامع و کامل پاسخ دهد پس باید بدنبال نسخه های بدیلی برای پوشش ضعف های آن باشیم و طراحی کنیم. در ادامه وی نتیجه می گیرد که پس بایستی آینده اندیشی را تقویت کنیم که حتما بایستی دو شاخص داشته باشد: اول آنکه از نسخه های قبلی ضعیف تر نباشد و دوم آنکه اضافه گر هم باشد یعنی برای ما ارزش افزوده ایجاد کند .

حال می توانیم بگوییم که یکی از نسخه های بدیل، آینده پژوهی اسلامی است. که برای اولین بار دانشمندی پاکستانی بنام ضیاالدین سردار اولین ترم دانشگاهی را با همین نام برگزار کرد وی سال ها سردبیر مجله فیوچرز بود و شاگردان بسیاری را تربیت کرد  که عمدتا مسلمان بودند. در اینجا لازم است دو واژه را از آینده پژوهی اسلامی تفکیک کنیم: یکی آینده پژوهی جهان اسلام و مسلمین و دیگری آینده از دید اسلام. اسلام به عنوان کاملترین و جامع ترین دین از ادیان ابراهیمی و غیر آن، درباره آینده اشاراتی و پیش گویی هایی دارد که معروف ترین آن پیش بینی شکست ایرانیان از رومی هاست و دیگری ظهور منجی و به ارث بردن زمین از سوی صالحان و نیکوکرداران.

وی در ادامه افزود: حال بایستی تعریفی از آینده پژوهی اسلامی ارایه دهیم. آینده پژوهی اسلامی به عنوان نسخه بدیلی از آینده پژوهی رایج است که دارای دو ویژگی است: یکی آنکه وجوه ناسازگار با اسلام ندارد برخلاف آنچه که در علم آینده پژوهی می بینیم که دیدگاهی کاملا اومانیستی دارد برخلاف دیدگاه توحیدی ادیان ابراهیمی و مثال دیگر علم غربی معتقد به آینده از پیش تعیین شده نیست که حتی با آیین های شرق آسیا و ادیان توحیدی مغایرت دارد. دوم آنکه آینده پژوهی اسلامی از آموزه های اسلامی بیشترین بهره را خواهد برد.

حال بایستی به مرحله بعد وارد شویم که برای ورود به آینده پژوهی اسلامی چه کارهایی یا پیش نیازهایی لازم است؟ باید بگوییم که ابتدا ضرورت عقلانی و منطقی ایجاب می کند که امکان پذیری آینده پژوهی اسلامی را بسنجیم یعنی آیا اصلا چنین امری تحقق پذیر یا امکان پذیر هست یا خیر؟ آینده پژوهی ماهیتی علم‌فناورانه دارد یعنی از نظر ماهیتی دو وجه در هم تنیده دارد که یکی بعد علمی آنست و دیگری بعد فناورانه آن با توجه به این توصیف، سوال بعدی آنست که آیا دیگرانی هم در این موضوع کار کرده اند؟ بله چهار نحله یا سردمدار در جهان اسلام وجود دارند که آثار با ارزشی از خود برجای گذاشته اند اولین فرد که قبل هم به آن اشاره شد ضیاالدین سردار دانشمند پاکستانی است که به آینده پژوهی اسلامی رسمیت بخشید. وی از متاثران فکری سیدحسین نصر است که فردی سنت گراست و بهره گیری از آموزه های نبوی(ص) را راهگشای بشر امروز می داند. دومین فرد، مهدی المنجره دانشمند مراکشی است که معتقد است آینده پژوهی باید از مفاهیم و آموزه های اسلامی بهره مند گردد و آنها را در حوزه آینده پژوهی انضمامی می داند. سومین فرد رجا محمد اکرام اعظم دانشمندی دیگر از پاکستان و چهارمین نفر خانم بنت زکریا. پس می توانیم نتیجه بگیریم که این امر امکان پذیر است چون کارهایی در این زمینه صورت گرفته که موفقیت آمیز بوده است.

سوال دیگری که پیش می اید آنست که مگر سایر دانشمندان این حوزه غیر اسلامی کار می کنند؟ مشاهدات ما از کارهای بزرگان این رشته مانند الوین تافلر، وندل بل، دیل کارنگی و دیگران، ترویج داروینیسم اجتماعی است که در اساس با بنیان های وحیانی قرآن و آموزه های ادیان ابراهیمی مغایرت دارد و تفکرات مبطله دیگر که می طلبد دانشمندان مسلمان به صحنه آیند و آینده پژوهی را در مسیر صحیح خود به پیش برند تا آینده مطلوب بشر را محقق سازند.

اما مرحله دوم برای ورود به آینده پژوهی اسلامی، تدارک زیر ساخت های لازم و بایسته است یعنی شکل دهی نظام- نگرش آینده پژوهی است که همان آینده اندیشی است که زیرساخت آینده پژوهی است که بوسیله آن می توانیم نگرش آن را به تصویر بکشیم.

وی در پایان افزود: پرسش آخر من اینست که حالا چه چشم اندازی در این حوزه داریم یا خواهیم داشت؟ پاسخ من آنست که بستگی دارد ما با چه رویکردی با آن روبرو شویم یا اقدام کنیم. کلا بطور پیش فرض دو رویکرد بیشتر پیش روی ما نیست اول رویکرد تاسیسی است یعنی همه چیز را خراب کنیم و دوباره از نو بسازیم و دیگری رویکرد گذار است یعنی از آینده پژوهی رایج کم کم به سوی آینده پژوهی اسلامی گذار کنیم که رهیافتی راهبردی نیاز دارد. آینده پژوهی اسلامی توصیف اش مبتنی بر شرایط اقتضایی است. معتقدم آینده پژوهی اسلامی کم کم می تواند در آینده ای نزدیک به کمال خود برسد که در این صورت جهان بشریت را با حیرت روبرو خواهد ساخت و بقدری نتایج آن چشمگیر و مهیج خواهد بود که غیر مسلمانان نیز بدان خواهند گروید و همگان از آن منتفع خواهند گردید انشاالله.

پس از ایشان دکتر عبدالمجید کرامت زاده به عنوان ناقد نخست، به ارایه نظراتش پرداخت و گفت: از موسسه طلوع مهر تشکر می‌کنم که در این وانفسای مباحث علمی و آموزشی، پیشگام در ترویج و توسعه یکی از رشته های مهم و آینده ساز بشر یعنی آینده پژوهی شده است. آینده پژوهی بومی یا اسلامی دغدغه اصلی من بوده است. از سال ها پیش به خودم می گفتم فهم ما از آینده و تاثیرگذاری ما در این حوزه با تمام عقب ماندگی هایی که داشتیم، چقدر می تواند باشد؟ فرد پولاک نویسنده ای هلندی و یهودی است که کتابی دارد به نام تصویر آینده و در این کتاب چهارده تمدن بشری را از نظر امکان‌پذیری تسلط بر آینده و اینکه هرکدام چه ظرفیت هایی از حکمرانی را دارا هستند، با هم مقایسه کرده است. وی از چند تمدن بزرگ مانند رم شرقی و رم غربی، هند، چین و بویژه از تمدن پارس نام می برد و می گوید این تمدن ناتوان از آینده پژوهی است چون تصویری برانگیزاننده و مهیج برای به حرکت واداشتن انسان ها ارایه نمی تواند بکند تا در ساخت آینده مشارکت داشته باشند. یکی از دلایل شکست تمدن ساسانی در برابر اعراب در واقع تقابل آموزه های ناب اسلامی بود در برابر تمدنی شکست خورده و بی رمق .

وی ادامه داد: حال دغدغه اصلی آنست که ما چه کاری می توانیم برای آینده پژوهی بکنیم؟ آینده پژوهی را چه علم بدانیم چه هنر چه علم بین رشته ای چه علم فناوری و حتی چه علم صناعی بدانیم یعنی علمی که می سازد و جامعه آن سازه را به عنوان ابزار بکار می برد، در هر شکلی که باشد نیازمند رهبرانی است که آن را در جامعه توسعه دهند و به کار برند. دانشمندان طبقه جونیور به حساب می آیند و در سطوح پایینی این علم در حال تبادل نظر با یکدیگرند و ایده پردازی می کنند ولی سینیورها یا رهبران هستند که آینده پژوهی را در عمل به پیش می برند. در علم منطق مبحثی است به نام رووس ثمانیه یعنی هر شاخه ای از علم به هشت شاخص یاعنصر شناخته می شود مانند علم چه کاری می کند؟ برای چیست؟ ابزارش کدامست؟ چه هدفی دارد و مانند آن. با این منطق، به نظر می رسد سوال بی جایی نیست که بپرسیم آینده پژوهی در کجا شکل می گیرد؟ بافت یا کانتکس برای این علم فوق العاده مهم است. همانطور که دکتر پدرام گفت امکان پذیری این رشته در ایران یا در بافت دینی یعنی اسلامی ممکن است. چرا که ما مولفینی داشته ایم مانند ابن خلدون که هنوز کتاب مقدمه ابن خلدون در فدراسیون جهانی آینده پژوهی به آن استناد می شود و مورد تحقیق محققان این رشته است. پس من هم موافقم که از نظر امکان پذیری آینده پژوهی ایرانی و اسلامی ظرفیت های خوبی داریم ولی این نیازمند حرکت و پویش علمی است ما با شعار و ایده پردازی صرف به جایی نمی رسیم و غرب هم نشان داده که علی رغم تضادهای تاریخی، فکری و فرهنگی و مذهبی هیچ گونه بخلی ندارد که آینده پژوهی ایرانی اسلامی ما را بپذیرد.

وی گفت: آینده پژوهی سه تا عرصه یا سطح را پوشش می دهد: 1. رویکرد نسبت به آینده، ابزارهای فهم و کنشگری در آینده و روشها و متدها؛ 2. محتواهای درونی و پویایی های درونی علم و 3. توان تغییر، فرهنگ و تصمیم سازی در آن حوزه.

مشکل بزرگ ما پس از پذیرش امکان پذیری آینده پژوهی اسلامی، در این سه حوزه است. در غرب وقتی نگاه می کنیم و فلسفه های علم را ورق می زنیم می بینیم کسانی که در این حوزه های گوناگون علمی فعال بوده اند و اثرگذار، این رشته را متاثر از نام خودشان کرده اند یعنی یک رشته خاص به نام یک دانشمند شناخته می شود و بس. این برای ما هشدار است که ما نیز اگر ایده خوب و اثر گذار داریم بایستی دانشمندان و پویشگران فعال نیز در این حوزه داشته باشیم و صرفا شعار ندهیم چون پارادایم های علمی مجموعه ای از تلاش های به ثمر رسیده است نه شعارها و مباحث تئوریک. به دیگر سخن پارادایم های علمی را مجموعه ای از تلاش های به ثمر رسیده می سازند. سخنانم را با نوشته ای از الوین تافلر به پایان می برم. وی می گوید: کشورهایی نظیر مصر و ایران بیشتر به افتخارات گذشته شان آینده شان را می سازند و ما (غربی ها) به افتخار تلاش های امروزمان آیندگان‌ مان مفتخر خواهند بود.

پس از ایشان ناقد دوم دکتر محسن مهاجرنیا به ارایه نظرات خویش پرداخت و گفت: از سخنان دکتر پدرام ارایه دهنده محترم تشکر می کنم که خیلی مجمل و شیوا به ارایه بحث پرداختند ولی در حقیقت من به عنوان ناقد در صحبت های ایشان نقدی ندیدم و ناقد محترم اول نیز بیشتر توصیفی زیبا از آینده پژوهی ارایه کردند. من سعی می کنم همان دغدغه مندی که این عزیزان دارند را به نوعی دیگر و از زاویه ای دیگر پاسخ دهم و به چالش بکشم. 43 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد و بیش از چهار دهه است که متفکران ایرانی و مسلمان دم از اسلامی کردن علوم می زنند و هنوز هم که هنوزه هیچ اتفاقی نیافتاده که هیچ، دچار قهقرا در علوم هم شده ایم. به اعتقاد من ما در بحران به سر می بریم و آن بحرانِ انتساب علوم انسانی به دین است و به رغم تلاشهای متفکرانی مانند علامه جوادی آملی، علامه مصباح و دیگران هنوز در بحران به سر می بریم و با عرض پوزش باید عرض کنم که نه تنها نظریات کامل تر نشده اند بلکه بسیار ناپخته و خام هستند و کار زیادی می طلبد تا پخته شود خامی. خب حالا سوال این است که پس ما چه کار باید بکنیم؟ آیا همین دانش موجود غرب را که در ذاتش سکولار و خداناباور است و با حذف متافیزیک و پذیرش تفکر پوزیتیویستی به اینجا رسیده را اسلامیزه اش کنیم؟ برخی بر این باورند که با ریختن چند تا آیه و روایت درون یک نظریه غربی می شود آن را اسلامی کرد! نخیر نمی شود. با تغییر روش و متد و ساختار نمی شود علوم را اسلامیزه کرد چون مبنا غربی است یعنی اصل و پایه غربی است و عقلای عالم با حذف خدا به اینجا رسیده اند آنوقت ما با چندتا آیه و روایت می خواهیم این را اصلاح کنیم! این که نمی شود و محکوم به شکست است. بگذارید از عالم سیاست مثالی بزنم تا وضع روشن شود: از زمان ارسطو و افلاطون تا فارابی و ملاصدرا همه فلاسفه معتقد بودند که دموکراسی امر بسیار بدی است و بی ارزش است و جوامع بایستی از آن دوری کنند. فارابی مدینه فاضله را نازل ترین سطح تشکیل حکومت می دانست چرا که 24 مدینه غیر فاضله را قبل از آن پیشنهاد داده بود که اگر آنها محقق نشدند ناچار به مدینه فاضله روی آورید که از آن المدینه الجماعیه یا مدینه الاحرار نام می برد که همه در آن برابرند و جامعه ملک مشاع همه است فیلسوف و غیر آن هیچ برتری و رجحانی بر هم ندارند. اما چه شده که از زمان ارسطو چرخید و چرخید تا امروزه بدترین شکل حکومت‌داری شده بهترین شکل؟ تا جایی که امام خمینی(ره) گفتند بهترین شکل حکومت جمهوری اسلامی است و رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله العالی) نیز گفت ما جوهره مردم سالاری دینی را از درون دین در آوردیم. پس فارابی و ملاصدرا چه می گفتند یعنی همه بیخود حرف می زدند؟ نه بیخود نگفتند تنها اتفاقی که افتاده است این است که این چرخش به ما نشان می دهد که مبنا عوض شده است. در زمان ارسطو و فارابی مبنا فلسفه و دانایی بوده است یعنی می گفتند یا پادشاهان فیلسوف یا فیلسوفان پادشاه بایستی بر جامعه حکمرانی کنند. بهترین شکل حکومت پادشاهی حکیم است و برابری معنا ندارد. اما امروزه ما بر اثر چرخش های مدرنیته رسیدیم به اصل حقوق یعنی مبنا رای جمع است. حقوق جای فلسفه نشست. پس نتیجه می گیرم که مبناهاست که اسلامی و غیراسلامی می کند ساز و کارها و روش ها مهم نیست. پس مبنا وقتی خراب است شما وقتی خدا را هم به بچسبانید درست نمی شود و خودمان را گول می زنیم.

ما فعلا در همین مرحله بحران و انتظار به سر می بریم و همین حالت هم خوب است تا بعدها ببینیم که چه می توانیم بکنیم. اما سخنران محترم فرمودند که برای اسلامیزه کردن آینده پژوهی سه مفروضه وجود دارد: 1. این رشته را ببریم در جغرافیای جهان اسلام و پسوند اسلامی را به آن بچسباینم آن وقت اگر دانشمندان غیر مسلمانی هم که در آن جغرافیا زیست می کنند موفقیت شان را به جهان اسلام نسبت دهیم چرا چون در پهنه و حوزه تمدنی اسلام اتفاق افتاده که به نظر من هم درست نیست. 2. بگوییم آینده پژوهی از دیدگاه اسلام نه آینده پژوهی اسلامی. یعنی بایستی این دانش را ببریم در محضر قرآن و خدا بگوییم نظر شما چیست؟ خب این لزوما اسلامی نمی کند بلکه نهایتا نظر مساعد دین را با این علم اعلام می دارد که این بخش را قبول دارد یا خیر؟ 3. شرطی عنوان شد مبنی بر عدم ناسازگاری مفروضات آینده پژوهی با دین. همه جا مفروضات عقلایی مورد قبول دین هم هست. اما به نظر شما دانشی که از الحاد برآمده، به آینده های محتوم و قطعی ایمان و باور ندارد و حتی بخلی هم ندارد در بهره وری از دانش خود، ظرفیت اسلامیزه دارد؟ بنده می گویم خیر. من به عنوان مسلمان اگر بخواهم این دانش را اسلامیزه کنم باید ابتدا مبانی و اساس معرفتی آن را حذف کنم و مبانی اعتقادی اسلام را جای گذاری کنم تا بتوانم خروجی و ثمره ای مطلوب را شاهد باشم. روی ساختمانی که بن و پی و اساس اش خراب است هرچقدر هم بهترین مصالح و نماسازی را انجام بدهید محکوم به خرابی است. من اعتقاد دارم اگر هم نخواهیم این دانش غربی را بگذاریم کنار پس حداقل از روش اجتهادی با آن برخورد کنیم یعنی تک تک موارد اصولی آن را در محضر دین عرضه کنیم و پاسخی درخور برایش پیدا کنیم تا این دانشی که در خاک غرب پاگرفته و نشو و نما کرده کم کم با تغییراتی که دین در آن ایجاد می کند در زمین اسلامی نشو نما یابد. بنابراین به دنبال احیا و اصلاح علم نباشیم بلکه باید طرحی نو در انداخت و تصویری هنجاری از آینده پژوهی اسلامی عرضه کرد یعنی صرفا توصیفی و کلی نباشد بلکه برانگیزاننده باشد و حرکت سازی کند و خیزش جمعی ایجاد کند در اجتماع مسلمانان. انشاالله بتوانیم شاهد بیداری و خیزش علمی دوباره مسلمانان در عرصه تولید علم باشیم.

یکی از حضار نیز مطالبی را مطرح کرد و گفت: کاش قبل از پرداختن به امکان پذیری و چگونگی آینده پژوهی اسلامی می بایست نقاط ضعف آینده پژوهی در غرب چیست که ما باید بعدش بپردازیم به آن چیزی که موضوع کرسی هست یعنی ابتدا ناکارآمدی اش را اثبات بکنیم سپس بگوییم که ما می خواهیم مثلا مبادی و مبانی آن را تغییر دهیم تا بشود اسلامی این یک نکته، مطلب بعدی من اینست که رهبری درباره امکان پذیری دو ظرفیت مطرح می کنند یکی ایرانیت و اسلامیت. برای بحث ایرانیت می شود با منطق اکتشاف پیش رفت ولی این منطق برای اسلامیت جواب نمی دهد پس بایتس ابتدا منطق کار یکسان شود. مطلب آخرم این است که چگونگی را درست تبیین نکردین که واقعا چگونه اتفاق می افتد شما اشاره ای نکردین و گذرا عبور کردین. نظریه و پارادایم مشخصی ارایه نکردین. متشکرم.

 دکتر پدرام برای جمع بندی نهایی مباحث افزود: صحبت های عزیزان مباحث مرا بسیار کامل کرد و بر غنای کار افزود و متشکرم. ما در حوزه آینده پژوهی اسلامی در ابتدای راهیم و بقول ناقد محترم در بحرانیم و بایستی حرکتی ملی و جهانی را آغاز کنیم. دانشمندی آلمانی بنام بونخه ادعا می کند که ملحد است و خدا ناباور و 5 پارادیم مهم متافیزیکی را معرفی می کند که بر تمدن ما حاکم است: مسیری که بشر در پیش گرفته نیاز روی نیاز می گذارد و مسیر رو به قهقرا و نابودی است. این مسیری که بشر در پیش گرفته مسیری نبوده که جوابگوی نیازهایش باشد بلکه فقط با نیازهای جدیدی روبرو شده و حوزه های پاسخگو بسیار حداقلی است و کمال یافته نیستند. پس در ابتدای راهیم و فقط گمان می کنیم که غربی ها مسایل شان را حل کردند نخیر فقط بلکه دارند با حداقل ها پاسخ می دهند. اساسا اینده پژوهی اسلامی به غربی ها می گوید مساله رفاه و آزادی نیست بلکه مساله اصلی عدالت و معنویت است شما اگر این راه را بروید مسایل رفاه و آزادی خودبخود حل خواهد شد.

 

 

   

    

دورنگار:
 025-33555610 (داخلی 100)

رایانامه:
info@tolouemehr.ac.ir

صندوق پستی:
371853814

واحد برادران:
قم، پردیسان، بلوار دانشگاه،
بلوار شهروند شمالی

کد پستی: 3749113362
تلفن: 33555610-025 - داخلی 1

 

دفتر مهارت افزایی و مرکز مشاوره طلوع مهر:
قم، بلوار امین،کوچه شماره یک،
مرکز مشاوره طلوع مهر

لوکیشن نشان
تلفن: 33555610-025 - داخلی 501 و 503
025-32614070

 

واحد خواهران:
قم، خیابان شهید فاطمی(دورشهر)
نبش میدان رسالت
کدپستی: 63117-37156
تلفن: 33555610-025 - داخلی 2

طراحی و پیاده سازی : گروه نرم افزاری دیما

Template Design:Dima Group